مبانی نظری و پیشینه پژوهش تروماهای اوایل زندگی یا رویداد های آسیب زا ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تروماهای اوایل زندگی یا رویداد های آسیب زا در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تروماهای اوایل زندگی یا رویداد های آسیب زا در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات:
فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
میلیونها کودک در سراسر جهان با تجارب تروماتیک مواجه هستند که این امر ممکن است فراگیر و مزمن (یک دوره بدرفتاری مانند زنا با محارم، جنگ) یا در یک زمان محدود باشد (مانند فاجعه ای طبیعی). شمار کودکانی که در ایالات متحده در طول یک سال با رویدادهای تروماتیک مواجه میشوند بالغ بر 4 میلیون نفر هستند. این تجارب شامل بهرهکشی جسمی یا جنسی، زندگی در خانواده یا جامعهای که سرشار از خشونت است، جان به در بردن از یک تصادف شدید رانندگی، و ... هستند که همهی این موارد با سلامت جسمانی و روانی در بزرگسالی مرتبطند (گونار و وزکوئز[4]، 2006). بسته به شدت، فراوانی، ماهیت و الگوی رویدادهای تروماتیک، حداقل نیمی از کودکانی که با این رویدادها مواجه می شوند انتظار میرود که علایم روانی- عصبی قابل توجهی را نشان دهند.
هر فردی در اوایل (سالهای اول) زندگی تغییرات سریعی را در رشد تجربه میکند. این دوران هم فرصتی بزرگ و هم آسیبپذیری زیادی را فراهم مینماید. عوامل چندگانهای بر اثرات کوتاه و بلندمدت تروما در کودکان اثر میگذارند. تعامل عوامل و بی نظیر بودن هر کودک درک صحیحی از سهم هر عامل را غیرممکن ساخته و هم چنین پیشبینی نهایی برای هر کودک را با عدم قطعیت همراه ساخته است. با این وجود، هم والدین و هم افراد مسئول باید درک روشنی را از برخی متغیرهایی که بر پاسخ کودک به رویدادهای آسیبزا اثر میگذارند، بدست بیاورند. در این زمینه سه مجموعه از عوامل وجود دارند: 1- ویژگیهای مرتبط با فرد 2- ویژگی های مرتبط با رویداد تروماتیکی که فرد با آن مواجه شده و 3- عوامل پس از تروما (انجمن ملی سلامت روانی[10]، 2001). در ادامه به اینمجموعه عوامل پرداخته میشود.
-
ویژگیهای مرتبط با فرد
1-1.سن: یک عامل مهم سن فرد است. برخلاف عقاید گذشته که تروماهای اوایل زندگی اثر کمی بر فرد دارند اکنون محققان دریافتهاند که تروماهای اوایل زندگی بیشترین میزان اثر بالقوه را به وسیله تغییر در فرایندهای عصبی- شیمیایی پایه را که میتوانند بر رشد، ساختار و عملکرد مغز اثر بگذارند، دارا میباشند (اسچوارتز و پری، 1994). اگرچه تروماهای زمان بزرگسالی به نتایج محدود (هرچند قابل توجه) منجر میشوند و به وسیله مواجه با یک نشانه (یادآور) رویداد تروماتیک فعال میشود اما تروماهای اوایل زندگی با اثرگذاری بر رشد، به پیامدهای کلی و فراگیری برای کودک منجر میشود (پری، 2004).
در سنین پنج سالگی و کمتر به طور کلی فرد بیشترین واکنش را به اثر رویداد تروماتیک در خصوص مادر یا دیگر افراد مراقبت کنندهشان، نسبت به هرکس دیگری نشان میدهند در نتیجه رویداد تروماتیک فرد در این گروه سنی ترکیبی از واکنش های زیر را که مرکب از نشانه های درونی شده و رفتارهای بیرونی هستند را نشان می دهند (انجمن ملی سلامت روانی، 2001).
-
ترس از جدا شدن از مادر یا مراقبان اولیه و چسبیدن بیش از حد به آن ها
-
گریه و ناله کردن، جیغ کشیدن، لرزیدن و حالات وحشت زده صورت
-
بی تحرکی یا حرکات بی هدف
-
رفتارهای واپس روانه از قبیل مکیدن انگشت
-
خیس کردن رختخواب و ترس از تاریکی
در سنین 6 تا 11سالگی فرد ترکیبی از پاسخ های زیر را نشان میدهند.
نشانههایدرونیشده: کنارهگیری شدید، بیتفاوتی هیجانی یا کرختی هیجانی، ترسهای غیرمنطقی، شکایات بدنی، افسردگی، اضطراب، احساسگناه، ناتوانی در تمرکز، مشکلات خواب و کابوسهای شبانه
رفتارهای بیرونی: تهییج پذیری، خشم و دعوای بیش از حد، امتناع از رفتن به مدرسه
افراد بین سنین 12تا 17سالگی به طور کلی واکنشهایی مشابه آنچه که بزرگسالان نشان میدهند را بروز میدهند. این افراد ترکیبی از پاسخهای زیر را نشان میدهند
نشانههایدرونیشده: بیتفاوتی هیجانی، اجتناب از محرکها، فلشبکها و کابوسهای شبانه، گیجی و سردرگمی، افسردگی، کنارهگیری و انزوا، شکایات بدنی، اختلالات خواب، افت تحصیلی و شغلی، افکارخودکشی، احساسگناه و خیالپردازی در مورد انتقام.
رفتارهای بیرونی: تعارضات بین فردی، واکنشهای پرخاشگرانه، اجتناب و امتناع از رفتن به مدرسه، سوءمصرف مواد و رفتارهای ضداجتماعی.
2-1. مواجهه پیشین با تروما: فردی که قبلاً با یک تروما مواجه شده در معرض بیشترین خطر در زمینه اختلال در رشد و علایم رشد قرار دارد. سیستم عصبی- زیستی اکثر کودکان نیاز به انطباق با موقعیت تروماتیک دارد که این شانس انطباق بادوام و پایدار را افزایش میدهد. بنابراین مواجهه تکراری با رویداد تروماتیک ممکن است به یک موقعیت خاص منجر شود که به یک "صفت" پایدار مبدل میشود (پری و همکاران، 1995).
3-1. وجود یک مشکل روانی که از قبل وجود داشته است: کودکی که معمولاً در طول رشد در مقابله با یک مشکل سلامت روانی که از قبل بوده در معرض بیشترین خطر برای مواجه با رویداد تروماتیک خصوصاً ترومای با ماهیت مزمن است. مشکل اساسی سلامت روانی کودک تا زمانی که پس از بروز تروما ارزیابی نشود، ممکن نیست که شناخته شود. حتی پس از این هم ارزیابی به شناسایی مشکلات سلامت روانی که قبلاً وجود داشته منجر نخواهد شد مگر این که امر سنجش و ارزیابی بطور فراگیر و اساساً گسترده صورت گیرد.
4-1. ماهیت حمایت اجتماعی پیش از تروما: کودکی که پیش از بروز تروما حمایت خانوادگی و اجتماعی قوی داشته است احتمالاً از عوامل حمایتی قابل توجهی که رشد سلامت او را ارتقاء میبخشند بهرهمند شده است. بنابراین چنین کودکی ممکن است بهتر قادر به نشان دادن پاسخ های ارتجاعی به تروما باشد. از طرف دیگر زمانی که خانواده فقر را تجربه میکند یا آسیبی در بخشی از کارکرد افراد بزرگسال خانواده وجود دارد، در این حالت ممکن است که رشد کودک در خطر باشد.
5-1. دیگر شرایط مختلکننده رشد: از دیگر شرایطی که ممکن است رشد کودک را با خطر مواجه سازد مواردی از قبیل وجود یک ناتوانی است که بر شناخت آنها مانند پردازش مسئله اثر میگذارد یا عقب ماندگی ذهنی که به طور کلی رشد کودک را نسبت به سن تقویمیاش به تأخیر میاندازد. مثالهای دیگر شامل موقعیتهایی است که در آن کودک فقدانی بزرگ را تجربه میکند خصوصاً از دست دادن والدین یا دیگر مراقبان کودک. کودکانِ با مشکلات سلامت جسمانی قابل توجه، ممکن است تروما را در نتیجه شرایط پزشکیشان تجربه کنند. در نهایت مطالعات اولیه ژنتیک، شرایط ژنتیکی و ارثی را به عنوان عوامل مرتبط بالقوهای برمیشمارند که میتوانند فرد را در صورت مواجهه با تجربهی تروماتیک مستعدِ PTSD سازند (یهودا و دیویدسون[11]، 2000).
[1]. Perry
[2]. Hiem & Nemeroff
[3]. Osofsky
[4]. Gunnar & Vazquez
[5]. Schwarz
[6]. Brewin, Andrews. & Valentine
[7]. American Psychiatric Association
[8]. Vanderkolk
[9]. Foa, Zinbarg, & Rothbaum
[10]. National Institute Of Mental Health (NIMH)
[11]. Yehuda & Davidson